به نام خدا

متن اشعار شب شهادت امام جعفر صادق علیه السلام سال 92 با مداحی حاج محمود کریمی مسجد امیر به همراه دانلود فایل های صوتی در ادامه مطلب اماده می باشد .

اشعار شهادت امام صادق 92 کریمی مسجد امیر

اشعار شهادت امام صادق 92 کریمی مسجد امیر

 

اشعار شهادت امام صادق 92

 

 

روضه

خداحافظ ای کوه درد مدینه

سحر خیز شب های سرد مدینه

خداحافظ ای چشمه اسمانی

خداحافظ ای پیر مرد مدینه

خداحافظ ای ناله نیمه شب ها

خداحافظ ای گریه ها تاب و تب ها

خداحافظ ای گنج اسرار مادر

خداحافظ ای وارث داغ زهرا

خداحافظ ای درد های نهفته

خداحافظ ای راز های نگفته

خداحافظ ای شاهد تازیانه

خداحافظ ای خانه اتش گرفته

شده حمله ور دشمنان دسته دسته

قنوت تو ماند و نماز شکسته

ز خانه دویدی تو کوچه به کوچه

به پای برهنه به دستان بسته

به پای پیاده به دنبال مرکب

غم عمه ات جانت اورده بر لب

در ان کوچه هر چه عدو ناسزا گفت

تو گفتی امان از دل عمه زینب

روضه

کاش میشد بگذارند محیا گردد

شب او صبح به محراب مصلا گردد

شب او صبح نشد نیمه شب او را بردند

تا که با زخم زبان ان شبش احیا گردد

شعله بر خانه اش انداخت حرامی تا زود

در این خانه به یک ضربه پا وا گردد

در اتش زده کم بود بیفتد رویش

باز کم بود که میخی به تنی جا گردد

پیش طفلان پی مرکب پدر پیری رفت

تا که این کوچه پر از ناله بابا گردد

دو قدم راه نرفته به زمین می افتاد

که پر از زخم تن خسته مولا گردد

فرصتش هیچ ندادند و کشیدند تنش

قبل از این که نفس تازه کند پا گردد

گر چه میخورد زمین گر چه کشیدند به خاک

روضه ای خواند غمش تا که مداوا گردد

روضه غربت پیری که به زانو امد

به امیدی که گل گم شده پیدا گردد

پیر مردی به سر نعش جوانش تا که

شاهد کم شدنش وقت تقلا گردد

دشنه و تیغ و تبر دست به دست هم داد

بدنی باز شود مثل معما گردد

اربا اربا بدنی دید به دستش فهمید

هر چه کردند تیغ دگر جا گردد

دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد

دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد

دست دور بدن انداخت تنش ریخت بهم

دست انداخت به زیر بدنش ریخت زمین

دست انداخت به لب ها نفسش وا گردد

چشم را نیزه گرفتست اگر چشمی بود

کاش میشد نظرش قسمت بابا گردد

چند عضو از بدن اکبرش انجا کم بود

خواهرش بود ولی حلقه نا محرم بود

خیز از جا ابرویم را بخر

عمه را از بین نا محرم ببر

زمینه

السلام و علیک یابن خیر البشر

السلام و علیک ای غریب مادر

تو که محاصنت سفیده دور و برت پر از مریده

چرا خونت اتیش گرفته کار دنیا به کجا کشیده

شبونه میریزن بین خونه همه سجاده تو غرق خونه

صدای تازیونه تو گوش اسمونه مدینه باز این قصه رو به کوچه میکشونه

*******

دل همه به خون نشسته از غم دست بسته تو

کمر اسمون شکسته واسه حرمت شکسته تو

همینه رسم شهر مدینه اسمون بین کوچه رو زمینه

تو شهر بی قراری خزون بی بهاری غربت تو همینه که هنوز حرم نداری

اخر برات یه گنبد طلا میسازیم

شبیه گنبد امام رضا میسازیم

السلام علیک قبله بی حرم

السلام علیک ای امام عالم

********

روضه تو اقا شبیه روضه خواهر حسینه

زینب بی پناه اسیر و روی نیزه ها سر حسینه

خمیده جون به لبش رسیده کس میدونه که زینب چی کشیده

یه عشق سر بریده یه بانوی خمیده خون دلش با گریه ها رو دامنش چکیده

السلام علیک ای شه تشنه لب

السلام علیک ای سالار زینب

شعرخوانی

دوباره هیزم و اتش دوباره  فاجعه ای

دوباره ضربه سنگین دست و واقعه ای

چقدر مردم پست مدینه نامردند

دوباره هر دو سر کوچه را قرق کردند

ببین که اخر عمری چه بر سرت امد

صدای ناله جان سوز مادرت امد

مگر نه این که شما را دوان دوان بردند

دوان دوان نه که حتی کشان کشان بردند

مگر نه این که زدند ریسمان به بازویت

مگر نه این که زدند با لگد به پهلویت

مگر نه این که شما بین کوچه افتادی

به یاد مادر پهلو شکسته جان دادی

بناست کوچه و بازار بی عبا بروی

بناست دیدن یک قوم بی حیا بروی

بناست تا که مدینه ادا کند دینت

بناست پای برهنه کجاست نعلینت

واحد

جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد

شمع خاموش شد از باد و گلی پرپر شد

باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود

باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد

مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند

پیر مردی ز نفس مانده کمانی تر شد

خانه سوخته را بار دگر سوزاندند

باز تکرار غم اتش و دود و در شد

شکر این بار کسی پشت در خانه نبود

همه بر مرکب و من در پیشان روی زمین

بین این راه فقط ناله من مادر شد

دست من بسته و از داغ غمت افتادم

یاد دستم که به دنبال علی پرپر شد

یاد دستان یتیمی که به امید پدر

بین زنجیر ترک خورد و کمی لاغر شد

گوشواره گل سر رفت ز یادش اما

به عوض روضه او غارت انگشتر شد

تک

باز گرفته دلم برای مدینه

باز نشسته دلم به پای مدینه

شکر خدا عاشق دیار حبیبم

شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشتست سایبان قبورش

بال فرشتست خاک پای مدینه

************************

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسله انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید

زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود محرمش

اهل ستم به پهلوی خیر النسا زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها

افروختند و بر جگر مجتبی زدند

وانگه صرادقی که ملک محرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید

بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان گشوده موی

فریاد بر در حرم کبریا زدند

بس با زبان پر گله آن بضعه بتول

رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این قالب تپان شده در بین خاک و خون

 شاه شهید نا شده مدفون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و اه

خر گاه زین جهان زده بیرون حسین توست

پس روی بر بقیق به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

کی مونس شکسته دلان حال ما ببین

ما را غریب و بی کس و بی اشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطه عقوبت اهل جفا ببین

ان سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه ز دوش مخالف جدا ببین

ان تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکه کربلا ببین

تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر

سر های سروران همه بر نیزه ها ببین

شور

رحم کن بر دلم که مسکین است

شاد کن جان من که غمگین است

روز اول که دیدمت گفتم

ان که روزم سیه کند این است

نکشد کس کمان عشق با زور

عشق شاه همه سلاطین اسن

السلام یا شاه با وفا ارباب حسین دریاب مرا

پرپر میزنم با سینه زنا له له میزنم برای یک کربلا

اشک فاطمه اشک زینبین میریزه کف بین الحرمین

گرم هروله کل عالمین از صحن امیر عشق تا صحن حسین

 

 

دانلود فایل های صوتی




 

منبع فایل های صوتی : فطرس